
دوتا رفیق بودن یکی ابادانی و یکی تهرانی. ابادانیه اسمش ممد(محمد)بوده تهرانیه اسمش علی . اینا تو خدمت باهم خیلی جورن طوریکه اگه دوساعت هم دیگه رو نبینن نگران حال هم دیگه میشن. میگذره و این 2سال خدمت سربازیشون تموم میشه. دم در پادگان موقع خداحافظی تهرانیه به ابادانیه میگه:ممد خدمتمون تموم شد اما رفاقتمون هیچ وقت تموم نمیشه.هر وقت کار خوب خواستی بیا تهران.خودم بهت کار میدم. ابادنیه هم میگه:من پول ندارم ام تو هر وقت زن خوب خواستی بیا ابادان.خودم برات زن میگیرم. تموم میشه و بعد ازسال تهرانیه هوس زن گرفتن میکنه.میره ابادان سراغ خونه ی رفیقش ممد . خونه رو پیدا میکنه.میبینه یه خونه ی ساده و فقیرانه و بدون تشکیلاته.در میزنه دوستش میاد دم در و سلام و احوال پرسی و 1هفته تحویل گرم.بعد یه هفته تهرانیه به ابادانیه میگه:ممد مگه قرار نبود برام زن بگیری؟ میگه :اره تهرانیه میگه:پس بریم برام زن بگیریم؟ ابادانیه میگه:باشه بریم میگردن تو دوست و اشنا و فامیل و غریبه تا واسه ی تهرانیه زن بگیرن اما تهرانیه هیچ کدوم رو پسند نمیکنه بعد از چند روز موقع رفتن تهرانیه به ابادانیه میگه:ممد ناراحت نباش تو به قول خودت عمل کردی اما من پسند نکردم... در همین موقع یه دختر از همسایگی ابادانیه میاد میره تو خونه ی ابادانیه.دختر خوب و خوشگل و سنگین و... تهرانیه میگه:ممد من همین دختره رو میخوام حالا دختره کیه ابادانیه میشده؟؟؟ نامزد ابادانیه!!! ابادانیه میگه: باشه با خانواده ها حرف میزنه با نامزده صحبت میکنه و بدون این که تهرانیه بفهمه دست دختره رو میذاره تو دست پسره و میفرستش میره. 1سال میگذره و پسره سیگاری شده افسرده شده گوشه گیر شده یه روز مامانش میاد بهش میگه:زنت رو که دادی رفت حالا برو ببین رفیقت بهت کار میده؟ ابادانیه وسایلشو جمع میکنه و میره تهران.دنبال خونه ی دوستش میگرده.خونه رو پیدا میکنه یه خونه ی بزرگ و زیبا و با تشکیلات و... میره و زنگ در یا همون ایفون رو میزنه یه نفر گوشی رو بر میداره میگه:کیه؟ ابادانیه میگه:علی منم.ممد. تهرانیه میگه برو اقا من همچین رفیقی ندارم و گوشی رو میذاره ابادانیه با خودش میگه:شاید من صدام عوض شده رفیقم منو نشناخته. دوباره زنگ میزنه میگه:علی منم ممد رفیق ابادانیت دوباره علی میگه:اقا من اصلا رفیق ابادانی ندارم و گوشی رو میذاره. ابادانیه خسته و دل شکسته میره میشینه توی چمن روبه روی ساختمون تا یه کم استراحت کنه که یهو چند نفر میبینه که قیافشون به دزدا میخوره با خودش میگه:الان اینا میان پول های منو میگیرن و کتکم میزنن.چطوره خودم پول هامو بدم دیگه کتکه رو نخورم دزدا رو صدا میکنه میگه: اقا این پول برگشتن منه....اینم چند تیکه نون واسه تو راهمه.شما اینو بگیرید اما دیگه کتکم نزنید! دزدا یه فکری میکنن و میگن:نه ما تازه دزدی کردیم.اصلا بیا این 50هزار تومن هم مال تو.پول ها رو میدن و میرن. ابادانیه با خودش میگه:چطوره برم یه اصلاحی بکنم یه حموم عمومی برم یه دست کت و شلوار هم بگیرم برگردم ابادان و به ننه ام بگم رفیقم به من کار داد من نخواستم نگم که رفیقم نامردی کرد. حموم میره و کت و شلوار هم میگیره و موقع برگشتن یه خانومی واسش بوق میزنه که اقا بیا سوار شو اقا بیا سوار شو ابادانیه میگه :خانوم ولم کن تو رو به خدا.من تهرانی نیستم.بچه شهرستانم زود گول میخورم.الانش هم از همه گول خوردم شما دیگه اذیتم نکن...! زنه از ماشین پیاده میشه و میگه اقا من از تیپ و قیافت خوشم اومده میخوام برام کار کنی...کار میکنی؟؟ ابادانیه میگه :باشه و میرن اونجایی که زنه کار میکرده زنه یه پوشاک زنجیره ای داشته.یه غرفش رو میده دست پسره.6ماه میگذره و از برکت دست ابادانیه کار و کاسبیه زنه میگیره.زنه میاد بهش میگه:تو خوب واسه من کار کردی.اگه میخوای بیا دخترم هم بگیر.قبول میکنه و عروسی میکنه و یه مدت میگذره... بعد یه مدت زن ابادانیه بهش میگه:ممد یه مجلس شراب خوریه بالای شهر میای بریم؟میگه باشه بریم. میرن و میشینن یه گوشه ی مجلس حالا اون گوشه ی مجلس کی نشسته بوده؟نامزد سابق ابادانیه که حالا میشد زن تهرانیه با خود تهرانیه. ابادانیه میگه ساقی اول من.میگن :بگو میگه: پیک اول رو بزنید به سلامتی رفیقی که قول داد و به قولش وفا نکرد همه میزنن میگه: پیک دوم رو بزنید به سلامتی اون 3تا دزدی که به دادم رسیدن و بهم پول دادن همه میزنن میگه: پیک سوم هم بزنید به سلامتی اون زنی که بهم کار داد و این دختری که الان زنم شده همه میزنن خب هرچی بود به تهرانیه پرونده بود دیگه تهرانیه هم بهش بر میخوره میگه:ساقی دوم من میگن:بگو میگه: پیک اول رو بزنید به سلامتی رفیقی که قول داد و به قولش وفا کرد همه میزنن میگه: پیک دوم رو بزنید به سلامتی اون 3تا دزدی که دزد نبودن و من فرستاده بودمشون همه میزنن میگه: پیک سوم هم بزنید.....قسم خورده بودم نگم اما میگه....پیک سوم رو بزنید به سلامتی اون زنی که مادرمه و دختری که خواهرمه...!!!
نظرات شما عزیزان:
sepehr 
ساعت13:40---1 اسفند 1391
یعنی ایول داره خوبه حداقل آخر این به خوبی و خوشی تمام شد
|